درباره وبلاگ


Don't worry about others think...Most people don't use their brain very ofen
پيوندها
نويسندگان

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 45
بازدید هفته : 186
بازدید ماه : 186
بازدید کل : 12143
تعداد مطالب : 88
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1

EvreythinG




سوسک از موش میترسه.موش از گربه.گربه از سگ.سگ از مرد.مرد از زن.زن ار سوسک!!!



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 18:37 :: نويسنده : negin

در شهری در آمريكا، آرايشگری زندگي مي كرد كه سالها بچه دار نمی شد. او نذر كرد كه اگر بچه دار شود، تا يك ماه سر همه مشتريان را به رايگان اصلاح كند. بالاخره خدا خواست و او بچه دار شد!

روز اول يك شيرينی فروش وارد مغازه شد. پس از پايان كار، هنگامی كه قناد خواست پول بدهد، آرايشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرايشگر خواست مغازه اش را باز كند، يك جعبه بزرگ شيرينی و يك كارت تبريك و تشكر از طرف قناد دم در بود.

روز دوم يك گل فروش به او مراجعه كرد و هنگامی كه خواست حساب كند، آرايشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرايشگر خواست مغازه اش را باز كند، يك دسته گل بزرگ و يك كارت تبريك و تشكر از طرف گل فروش دم در بود.

روز سوم يك مهندس ايرانی به او مراجعه كرد. در پايان آرايشگر ماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع كرد.

حدس بزنيد فردای آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه اش را باز كند، با چه منظره ای روبرو شد؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چهل تا ايرانی، همه سوار بر آخرين مدل ماشين، دم در سلمانی صف كشيده بودند و غر می زدند كه پس اين مردك چرا مغازه اش را باز نمی كنه!!!!!!!!!!!



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 18:36 :: نويسنده : negin

- از من دلخوری عزیزم ؟
+ نخیر
- مطمئنی ؟
+ اوهوم
- پس بیا بوسم کن
+ برو همون دختره ایکبیری که عکستو لایک زده بوست کنه!
:))



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 18:34 :: نويسنده : negin

 


در آوردن گوشی از حالت سایلنت !
نبردن گوشی به دستشویی و حمام !
از رمز درآوردن اینباکس گوشی !
پاک کردن آثار جرم !
خواب راحت …
زندگی راحت …
آرامش همراه با گریه !
تموم نشدن شارژ ایرانسل بعد ۶ ساعت !

 



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 18:33 :: نويسنده : negin

یه عاشق می گه اگه اتفاقی برات بیوفته من میمیرم اما یه رفیق می گه اگه بمیرمم نمی ذارم اتفاقی برات بیوفته..........پس به سلامتیه اون رفیق


 

 



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 18:30 :: نويسنده : negin

از چی بگم برات ؟ انتظار داری چه چیزی از جیب من در آد ؟ جز یه کاغذ سفید پاره ؟ خب آره رفیق تقلب توشه ولی با خودکار سفید!
تو هم مثل منی کم درد نداری ، درد اصلیت اینه که علاقه ای به درس نداری .
من کسی نیستم با این امتحانا دردم بگیره ولی این نمره ها رو کی میخواد گردن بگیره ؟؟؟



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 18:26 :: نويسنده : negin

 
خدا خر را آفرید و به اوگفت:
تو بار خواهی برد، از زمانی که 
تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی 
که تاریکی شب سر می رسد.و همواره بر 
پشت تو باری سنگین خواهد بود.و تو 
علف خواهی خورد و از عقل بی بهره 
خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی 
کرد و تو یک خر خواهی 
بود. 

خر به خداوند پاسخ  داد: خداوندا!من می خواهم خر باشم، 
اما پنجاه سال برای خری همچون من 
عمری طولانی است.پس کاری کن فقط 
بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی 
خر را برآورده کرد

خدا سگ را آفرید و به او  گفت:
 تو نگهبان خانه انسان خواهی 
بود و بهترین دوست و وفادارترین 
یار انسان خواهی شد.تو غذایی را که 
به تو می دهند خواهی خورد و سی سال 
زندگی خواهی کرد.تو یک سگ خواهی 
بود. 

سگ به خداوند پاسخ  داد:
خداوندا!سی سال زندگی عمری 
طولانی است.کاری کن من فقط پانزده 
سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را 
برآورد...

به ادامه مطلب برید



ادامه مطلب ...


دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:, :: 11:55 :: نويسنده : negin